فَضلالله نوری (1259-1327 ﻫ ق) روحانی و مجتهد دورۀ مشروطیت و از شاگردان میرزای شیرازی بود. در جنبش تنباکو بهرهبری میرزای شیرزای در سال 1309 ﻫ ق شرکت داشت. در آغاز با انقلاب مشروطیت همراه بود، ولی بعدها از مشروطهخواهان کناره گرفت و سرسختانه به مخالفت برخاست.
فرمانفرمائیان، سَتّاره (1391-1300 ﻫ ش) پژوهشگر و بنیانگذار رشتۀ مددکاری در ایران است. کوششهای او برای ایجاد و سازماندهی آسایشگاه کودکان بیسرپرست، برنامهریزی برای رفاه زندانیان تهیدست و خانوادههایشان و تأسیس خانههای سالمندان بسیار مهم و گسترده بود.
فتحعلیشاه قاجار (1185-1250 ﻫ ق) دومین پادشاه سلسلۀ قاجاریان است. در دورۀ حکومت او بهسبب رقابتهای استعماری میان دولتهای اروپایی، ایران وارد عرصۀ جدید سیاست بینالمللی شد. از اتفاقات مهم زمان فتحعلیشاه، دو دوره جنگ با روسیه بود که به شکست ایران و عقد عهدنامههای گلستان و ترکمانچای انجامید.
فَرّاش یکی از منصبهای دربار پادشاهان و دستگاه حکومتی و عنوان مأموری بود که وظیفهاش پهن کردن فرش برای عبور شاه و همراهان و پهن کردن رختخواب برای آنها و نیز بر پا کردن خیمه و نگهداری از آن بود. مجموع فراشان در قصرهای سلطنتی و دستگاه حکومتی زیر نظر فراشباشی خدمت میکردند.
صَفاریان (393-247 ﻫ ق) نخستین سلسلۀ ایرانی پس از اسلام است که مستقل از حکومت عباسی بهدست یعقوب لیث در منطقۀ تاریخی سیستان تأسیس شد. قلمرو آنها در دورۀ یعقوب لیث و برادرش عمرو لیث از شرق تا رود سند، از شمال شرقی تا رود جیحون، از جنوب تا کرمان و فارس و از غرب به مرز ری و اصفهان میرسید. در دورۀ جانشینان یعقوب و عمرو، قلمرو آنان کوچکتر شد. با شکست محمدبن علی، پنجمین امیر صفاری، از احمد سامانی در سال 298 ﻫ ق، دورۀ اول حکومت صفاریان پایان یافت. در دورۀ دوم، قلمرو حکومت صفاریان به سیستان محدود شد و سرانجام در سال 393 ﻫ ق بهدست محمود غزنوی برافتاد. میتوان گفت با صفاریان حیات سیاسی و ادبی فرهنگ و زبان فارسی آغاز شد.
صفیالدین اردبیلی (735-650 ﻫ ق) عارف و صوفی ایرانی و نیای پادشاهان سلسلۀ صفویان است. او در زمان ایلخانان مغول میزیست. صفیالدین اردبیلی از بزرگان طریقت تصوف بود که گذشته از ایران در آسیای صغیر نیز نفوذ داشت. نام سلسلۀ صفویان از او گرفته شده است.