قانون اساسی در معنای گسترده مجموعهای است از اصول حقوقی که در آن شکل حکومت، ساختار قدرت سیاسی، نهادهای قانونگذاری و قضایی و اجرایی و حدود اختیارات و کارکردهای آنها تعیین میشود. وجه دیگر قانون اساسی تعریف و تنظیم رابطۀ بین حکومت، جامعه و فرد، و تضمین آن رابطه است. مدیریت سیاسی عمدۀ هر کشور بر قانون اساسی آن، که خاص و یگانه و دستوردهنده است، استوار میشود. همۀ قوانین و مقررات کشور باید هماهنگ و مطابق با قانون اساسی نوشته و تدوین شوند و نباید با آن مغایر باشند.
فَسخ در لغت بهمعنی نقض، لغو و انحلال؛ و از نظر حقوقی، شکستن و برهم زدن ارادی عَقد یا قرارداد است. از زمان اعلام فسخ معامله، تعهد و قرارداد بههم میخورد و عمل به آن متوقف میشود.
فَرزندخواندگی پذیرشِ قانونی فردی به فرزندی است از جانب سرپرست یا سرپرستان که پدر و مادر واقعی فرزندهخوانده نیستند. فرزندخواندگی رابطهای حقوقی است، اما مانند رابطۀ حقوقی میان فرزند و پدر و مادرِ واقعی ناگسستنی نیست. در بیشتر کشورهای جهان شرایط فرزندخواندگی در قانون مدنی آن کشور مشخص شده است. فرزندخواندگی از گذشتههای دور در تمدنهای گوناگون با هدفهای متفاوت وجود داشته است.
ضَمان (ضمانت) در اصطلاح حقوقی، عقد یا قراردادی است که در آن شخصی ضامن شخص دیگری میشود تا مالی را بپردازد که بدهکار است یا کاری را انجام دهد که تعهد کرده است و در صورت عدم پرداخت بدهی یا انجام نشدن تعهد، شخص ضامن انجام آن را به عهده میگیرد. این ضمانت را ضمان عقدی میگویند که قراردادی اختیاری است.
طلاق واژهای عربی است بهمعنای رهایی، آزاد کردن و ترک کردن و در اصطلاح حقوقی بر هم خوردن رسمی عقد ازدواج دائم است. در عقد موقت، در پایان مدت معین یا انصراف شوهر از ادامۀ ازدواج با زن، عقد خودبهخود باطل میشود و نیاز به طلاق نیست.
غَصب تصرف مال یا گرفتن حق دیگری، بدون مجوز قانونی و رضایت مالک است. کسی که عمل غصب را انجام میدهد غاصِب و مال یا حق غصبشده را مغصوب گویند. غصبشده میتواند مال یا منفعت یا حق باشد. مثلاً اگر مالکی مِلک خود را برای مدت معین در اختیار دیگری قرار دهد و پس از آن مدت با درخواست مالک برای تخلیه مخالفت شود و خانه به قصد تصرف آن تخلیه نشود، غصب مال صورت گرفته است. یا اگر مالکی باغ خود را اجاره دهد اما مانع شود که مستأجر او میوۀ باغ را بچیند، عمل مالک غصب منفعت است. همچنین اگر صاحب زمینی با صاحب زمین دیگر توافق کرده باشد که از راهی در آن زمین، اجازه و حق عبور داشته باشد، اما مالک مانع عبور او شود، غصب حق کرده است.